گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد يازدهم
[سوره المائدة ( 5): آیات 87 تا 93 ] ....



ص : 143
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ( 87 ) وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ
اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ( 88 ) لا یُؤاخِ ذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِ ذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ
مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ فَمَنْ لَمْ یَجِ دْ فَصِ یامُ ثَلاثَۀِ أَیَّامٍ ذلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ
احْفَظُوا أَیْمانَکُمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ( 89 ) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ
مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ( 90 ) إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ
( ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ ( 91
وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ ( 92 ) لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
( الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ( 93
، ص: 145
[سوره المائدة ( 5): آیه 87 ] .... ص : 145
اشاره
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ ( 87
ترجمه و شرح .... ص : 145
خداوند متعال در آیه شریفه منع بدعت و حرام دانستن صرف غذاهاي گوارا را بیان کرده که بوسیله بعضی از مسلمین انجام
میگرفت و آنها را از تکرار این کار نهی میکند، اینک میفرماید:
اي کسانیکه بخدا و رسول او ایمان آوردهاید، حرام نشمارید و بر خود و بر غیر خود حرام نسازید، لذاتی را که خدا بر شما حلال و
طیّب قرار داده است و خویشتن را بنام تحریم از لذائذ محروم نسازید و نگوئید ما این و آن و یا فلان چیز را بر خود حرام کردیم و
حال آنکه براي شما حلال و مباح باشند و از حدود خدائی و احکام او تجاوز نکنید و راه افراط و تفریط را نپوئید، زیرا خداوند
تجاوز کاران را دوست نمیدارد و از آنان انتقام میگیرد.
ضمنا از این آیه استنباط میشود که آنچه را خدا حلال کرده جایز نیست که آن را حرام نمود و نیز رهبانیت و صومعه نشینی و
استفاده نکردن از نعمتهاي خدا از دستورهاي شریعت مقدس اسلام نیست، بلکه دستور اسلام این است که انسان از تناول اشیائی که
پاکیزه و لذت بخش و حلالند بهرهمند گردد.
(87)
صفحه 74 از 150
، ص: 146
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 146
چند تن بودند ز اصحاب رسول که ز دنیا بودشان خاطر ملول
عهد کردند آنکه لذتها تمام بهر خود سازند در دنیا حرام
ترك گیرند آنچه دارد نفس دوست قوتشان باشد گیاه و جامه پوست
زین خبر شد مرشد کامل مقام یعنی آن سلطان و سر خیل انام
گفت این در شرع نامستحسن است گرچه موجب بر کمال مؤمن است
به بمستی میکشد بار ار چه لوك لیک مکفی نیست جذبی بسلوك
ز آب و آتش نیست در طبخی علاج خام را بر هر دو باشد احتیاج
سوزد ار کم گشت آب آتش فزون خوان نعمت را نیاید بر درون
پس بتعدیل آب و آتش لازم است مرد اگر بر طبخ نیکو عازم است
همچنین در راه مرد رهسپار از سلوك و جذب آید بر عیار
ور که مجذوبی سلوکش کامل است ره بمنزل منتهی شد واصل است
، ص: 147
فرق و جمعش شد مساوي در مقام از سلوکش چاره نبود با عوام
گنج و گوهر را ز کودك والدش زان نهان دارد که گردد عایدش
ور بر آن در کودکی او یافت راه ضایع و باطل کند بیاشتباه
لا جرم آن راه بر حق بر دکان خویش بنمودند همچون مردگان
لب به بستند از کلامی کز عقول بود بیرون اندر آئین و اصول
عاشقی گر همنشین با یار شد در سرایش محرم اسرار شد
کی کند کاري که شر دلبرش فاش گردد هم ببرند از سرش
گفت ز آنرو مصطفی شان کین عمل نیست مرضی نزد سلطان ازل
آمد آیت کی گروه مؤمنان لا تحرّم طیّبات بالعیان
آنچه را حق بر شما کرده حلال چون حرام آرید بر خود ز اشتغال
این برون رفتن ز حدّ حکم اوست حق ندارد معتدین را هیچ دوست
(87)
، ص: 148
شأن نزول .... ص : 148
عکرمه و ابو قلامه و ابو مالک و ابراهیم و قتادة و سديّ و ابن عباس و ضحّاك گویند: جماعتی از صحابۀ مانند علی علیه السّلام و
صفحه 75 از 150
عثمان بن مظنون و ابن مسعود و عبد اللّه بن عمر همّت خود را مصروف به روزه گرفتن و خواندن نماز شب و گوشه گیري از مردم
و خویشتن داري و نخوردن چیزهاي خوب نموده بودند و نیز گویند که عثمان بن مظعون نزد پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
آمد و از او اجازه خواست که رهبانیت اختیار کند، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از این کار منع فرمود و گفت: رهبانیّت
امّت من در نشستن مسجد و انتظار نماز بعد از هر نمازي است، سپس عثمان گفت: یا رسول اللّه آیا اجازه میدهی مانند رهبانیّون
بسیاحت و سیر آفاق بپردازم. پیامبر فرمود: سیاحت امّت من جهاد در راه خدا است. سپس گفت: آیا اجازه میدهی که با زنان
معاشرت نداشته باشم و نزدیکی نکنم.
فرمود: کسیکه چنین کاري بکند از ما نخواهد بود، و فرمود: بجاي معاشرت نکردن با زنان به روزه گرفتن بپردازید.
این بود سبب نزول آیه مورد بحث که برخی از مفسرین آن را نقل کردهاند.
، ص: 149
[سوره المائدة ( 5): آیه 88 ] .... ص : 149
اشاره
( وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالًا طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ ( 88
ترجمه و شرح .... ص : 149
خداوند متعال در این آیه کریمه مجددا روي مطلب آیه قبل تأکید کرده و با این تفاوت در آیه گذشته نهی از تحریم بود، ولی در
این آیه امر به بهره گرفتن مشروع از مواهب اللهی را بیان نموده و میفرماید:
و آنچه را که خداوند از ممرّ حلال و پاك و پاکیزه روزي شما قرار داده است و منعی از آن نشده است، بخورید و از خدائی که
شما باو گرویدهاید و تصدیق بوحدانیّت او کردهاید، پرهیز کنید. یعنی: ایمان خود بتقصیر در تقوي و حرام شمردن حلالهاي خدائی
ضایع مسازید در خوردن و آشامیدن و لباس و زن و غیر آنها جانب تقوي را از دست ندهید. آنچه را خداوند حرام فرموده بگمان
آنکه خوب است، حلال نشمارید و در تمتّع و التذاذ اسراف روا مدارید، چه هر کس همّ خود را شهوت شکم و فرج خود قرار داده
باشد، در زمره مسرفان و اخوان شیاطین است و هر کس بیش از طاقت خود خرج کند و مدیون شود و جانب اقتصاد و میانه روي را
فراموش کند در عداد مبذّرین است و هر کس بر خویشتن تنگ گیرد و بر خود و کسان خود بخل بورزد و از نعم باسطه الهی
( بهرهمند نشود در شمار معتدین و متجاوزین است. ( 88
، ص: 150
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 150
هم خورند از رزقهائی که خدا کرده روزي پاك و طیّب بر شما
هم بترسید از خدا گر مؤمنید بروي اندر امر و نهیش موقنید
صفحه 76 از 150
(88)
، ص: 151
[سوره المائدة ( 5): آیه 89 ] .... ص : 151
اشاره
لا یُؤاخِ ذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ وَ لکِنْ یُؤاخِ ذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ
أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ فَمَنْ لَمْ یَجِ دْ فَصِ یامُ ثَلاثَۀِ أَیَّامٍ ذلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمانِکُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَیْمانَکُمْ کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ
( آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ( 89
ترجمه و شرح .... ص : 151
خداوند متعال در این آیه مبارکه جواز سوگند بنام پروردگار و شرایط نفوذ آن را بیان نموده و توضیح میدهد که فرد مسلمان
میتواند براي اثبات صحت گفتار خود و یا در باره عملی که بعهده گرفته سوگند یاد کند که اگر پروردگار حاجت او را بر آورد
ملتزم شود که صدقه و عمل خیري را انجام دهد، لکن براي نفوذ سوگند شرایطی مقرر شده که در توضیحات ذکر خواهد شد،
اینک میفرماید:
خداوند سوگندهاي لغوي که شما یاد میکنید، یعنی بدون قصد و نیت میگوئید نه بخدا آري بخدا شما را مؤاخذه نمیکند و
کفّاره هم ندارد ، ص: 152
و لکن بآنچه عقد قسم به بندید و از روي قصد و نیّت باشد و آن قسم را بشکنید و تخلف کنید، کفّاره شکستن قسم آن است که از
حدّ وسط آنچه که باهل و عیال خود غذا میدهید، ده نفر مسکین را اطعام کنید یا آن ده نفر را لباس بپوشانید، یک بندهاي آزاد
نمائید و اگر کسی به هیچیک از این سه امر دست نیافت، سه روز متوالی روزه بگیرد، این است کفّاره شکستن قسمهایتان، هر گاه
سوگند یاد کنید و بآن وفا نکرده آن را بشکنید و بر شما است که از شکستن قسم خودداري نمائید و سوگندهاي خود را حفظ
کنید بدینسان خداوند آیات و احکام خود را براي شما روشن میسازد، باشد که شما نسبت بنعماي او سپاسدار و شکر گذار باشید.
(89)
، ص: 153
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 153
حق شما را بر یمین لغو خام مینگیرد کو بود دور از مقام
لیک گیرد بر چنان سوگندها که ببندید از پی پیوندها
گاه باشد که خورد مردي قسم که به بندد از خورش حلق و شکم
لغو باشد این قسم بیگفتگو نیست جرمی گر نماید خبث او
صفحه 77 از 150
یا خورد سوگند از روي گمان بر گمانش بوده آن کار آنچنان
گاه هم باشد که سوگندي بجاست همچو پیمانی که حق بر وي رضاست
میخورد سوگند اندر شرکتی یا بمظلومی نماید نصرتی
یا نگوید فحش و ننماید ستم یا نگیرد تنگ بر زن در حرم
گر خلاف آن نماید اندکی پس مؤاخذه باشد از حق بیشکی
، ص: 154
بایدش کفّاره دادن بیکلام وان بده مسکین بود بذل طعام
و آنچه بدهید اهل بیت را هم دهید از بین آن درویش را
یا بپوشانید ده تن را لباس یا کنید آزاد عبدي را ز ناس
ور مسیر نیست این سه بهر کس صوم سه روز است در کفّاره بس
این بود کفّاره سوگندتان چون قسم خوردید و بشکستید آن
حافظ سوگند خود باشید سخت نشکند آن جز که خامی شور بخت
تا نباید خورد بر چیزي قسم یا که حفظ آن کنید از بیش و کم
همچنین روشن کند حق آیتش تا کنید از جان سپاس نعمتش
(89)
، ص: 155
شأن نزول .... ص : 155
صاحب تفسیر برهان در ذیل آیه 87 همین سوره از قول علی بن ابراهیم بعد از سه واسطه از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت
کرده که آن حضرت فرمودند: علی علیه السّلام سوگند یاد کرده بود، تا شبها را براي عبادت خدا تا صبح نخوابد و بلال نیز قسم یاد
کرده بود که روزها چیزي نخورد و عثمان بن مظعون هم قسم خورده بود که با زن نزدیکی نکند.
زوجه عثمان بن مظعون که زن زیبا روي بود، نزد عائشه آمد که همیشه او را با زینت و آرایش میدید، به وي گفت: ترا چه شده
است که آرایش ننمودهاي زوجه عثمان گفت: براي چه کسی خود را آرایش کنم، در حالتی که مدتی است شوهرم بمن نزدیک
نمیشود و رهبانیّت اختیار نموده.
عایشه موضوع را به پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفت. پیامبر دستور داد که مردم در مسجد براي نماز جمع شوند، سپس به
منبر رفت، و حمد و ثناي خدا گفت:
بعد فرمود: چرا عدهاي بخود رنج و زحمت داده و اشیاء حلال را بر خویش حرام نمودهاند. بدانید که من شبها بخواب میروم و
ازدواج میکنم و روزها غذا میخورم و هر کس از این روش من پیروي نکند، از من نخواهد بود.
سپس عدهاي از جا برخاسته و گفتند: یا رسول اللّه در باره ادامه این روشها قسم یاد کردهایم، بنابر این تکلیف سوگندهاي ما چه
خواهد شد، سپس این آیه نازل گردید.
صاحبان روض الجنان و مجمع البیان نوشتهاند بعد از نزول آیه 87 مردم گفتند: یا رسول اللّه تکلیف ما با سوگندهائی که یاد
نمودهایم چه خواهد بود؟ خداوند این آیه را نازل فرمود:
صفحه 78 از 150
، ص: 156
[سوره المائدة ( 5): آیه 90 ] .... ص : 156
اشاره
( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ( 90
ترجمه و شرح .... ص : 156
خداوند متعال در این آیه شریفه به حرام بودن شراب و قمار و توسّل به بتان و فال زدن اشاره فرموده و همه اینها را پلیدي و از کار
شیطان میشمارد و فرمان میدهد که از آنها دوري جویند و به فرمانبرداري از خدا بپردازند. اینک میفرماید:
اي کسانی که بخدا و رسول او ایمان آوردهاید! جز این نیست که نوشیدن هر مشروب مست کنندهاي و بازي کردن بانواع قمار از
مزد و شطرنج و قاب و تخم مرغ و حتی گردو بازي با برد و باخت و پرستیدن بتان که در کعبه و اطراف آن برپاداشته و نصب کرده
بودند و قرعهکشی با تیرها که طلب خیر و شرّ با آنهاست کاري نجس و پلید از کردار شیطان است، زیرا شیطان است که این اعمال
را در نظرها جلوه و زینت میدهد، بنابر این از این پلیدها یا از این کردار شیطانی دوري جوئید، باشد که این اجتناب سبب فلاح و
رستگاري شما گردد.
(90)
، ص: 157
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 157
اي گروه مؤمنین خمر و قمار بر شما انصاب و ازلام است عار
رجس یعنی آنچه عقل و شرع از آن دارد استنکار و اکراهی عیان
چه نجس العین باشد آن پلید یا نجاست اندر آن نبود پدید
فعل شیطان است و اصل افتضاح دوري از وي مر شما را شد فلاح
زو نمائید اجتناب از اختیار تا بحق گردید شاید رستگار
، ص: 158
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 158
قوله تعالی: رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ.
رجس، یعنی: ناپاك، آلوده، پلید، مجمع از زجاج نقل کرده که رجس نام هر کار تنفّر آور است. اقرب و صحاح از فراء نقل
صفحه 79 از 150
میکند که آن نظیر رجز است و شاید رجز و رجس یا چیزند و سین به زاء بدل شده است.
چنانکه در آیه 125 سوره توبه میفرماید:
وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَی رِجْسِهِمْ، یعنی: امّا آنان که در قلوبشان مرض است، پلیدي نر پلیدشان افزود.
در قرآن مجید چیزها و کارهائی که با رجس توصیف شده عبارتند از:
خمر، قمار، بتها، از لام، میتۀ، خون، گوشت خوك.
و مصدر کلمه رجس، رجاسۀ میباشد.
، ص: 159
[سوره المائدة ( 5): آیه 91 ] .... ص : 159
اشاره
( إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ ( 91
ترجمه و شرح .... ص: 159
خداوند متعال در این آیه مبارکه میگساري و قمار چگونه نیرنگ شیطانی و سبب دشمنی است و انسانها را باختلاف میکشاند را
بیان نموده و میفرماید:
فقط اراده شیطان است که میخواهد بوسیله آشامیدن مسکر و قماربازي بین شما دشمنی بیندازد و تولید بغض و کینه در دلهاي شما
نسبت بیکدیگر نماید و شما را از یاد خدا و ذکر نعمتهاي اللهی و از نماز که قوام و ستون دین شماست، بازدارد. بنابر این آیا با این
مفاسد دنیوي و دینی که شراب و قمار در بر دارند، بازهم شما منتهی نمیشوید و از این کردارهاي زشت دست بر نمیدارید.
(91)
، ص: 160
شأن نزول .... ص : 160
در باره سبب نزول آیه مورد بحث دو قول است:
1) سعد بن ابی وقاص با مردي از انصار بخوردن شراب مشغول گشت هر دو مست شدند. مرد انصاري در حالت مستی با استخوان )
شتر بر سعد وقّاص زد و او را مجروح ساخت. سپس این آیه نازل گشت.
2) وقتی آیه 90 سوره مائده نازل شد، عمر بن الخطاب گفت خدایا در باره خمر از براي ما بیان وافی بفرماي. سپس این آیه نازل )
گردید.
صاحب کشف الأسرار از مفسرین عامه از عمرو بن شریح روایت کرده که عمر بن الخطاب دعا میکرد و میگفت: بار خدایا از
براي ما در باره خمر بیان شافی کامل بفرماي که داراي حکم آشکار و روشنی باشد.
صفحه 80 از 150
خداوند آیه 219 سوره بقره را که میفرماید: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ را نازل کرد، وقتی عمر بن خطّاب آیه را شنید آن را قانع
کننده نیافت و گفت: خدایا بیانی از این شافیتر میخواهیم، سپس آیه 43 سوره نساء که میفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا
الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاري نازل شد، وقتی این آیه را شنید گفت: از خداوند باید از این آیه شافیتر خواست، زیرا خمر مال را از بین
میبرد و عقل زائل میسازد. سپس آیات 90 و 91 این سوره نازل گردید. بعد از نزول این آیات عمر گفت اکنون دست بر
میداریم و ترك مینمائیم.
، ص: 161
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 161
غیر از این نبود که دیو کج نهاد بینتان زان خواهد اندازد عناد
بازتان از ذکر دارد وز نماز پس شما زان ایستید آیا که باز
(91)
، ص: 162
[سوره المائدة ( 5): آیه 92 ] .... ص : 162
اشاره
( وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ ( 92
ترجمه و شرح .... ص : 162
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان کرده که رکن دین اسلام و اداء وظائف عملی و پرهیز از گناهان بر اجتناب از میگساري و
قمار استوار است و ناگزیر فرد مسلمان باید از آنها در حذر باشد و شرابخوار و قمارباز در قطب مخالف توحید قرار گرفته و شعار
آنان شرك است و دعوي مسلمانی از آنها هرگز پذیرفته نخواهد بود. اینک میفرماید:
آنچه خدا شما را بآن امر میکند، اطاعت کنید و آنچه را که رسول خدا براي شما بیان مینماید، فرمانبر باشید و از آنچه شما را
نهی میکنند، بر حذر باشید و دوري جوئید و از محارم و مناهی و سخط خداوندي حذر کنید و از عاقبت مخالفت بیمناك باشید و
اگر پس از این اعراض کنید و بفرمان خدا و رسول پشت نمائید، جز خود کسی را نکوهش مکنید و بدانید که مستحق عذاب
هستید و پیامبر ما صلّی اللّه علیه و آله و سلّم حق خویش را ادا نموده است و بر او ابلاغ آشکار اوامر ما بوده که انجام داده است و
شما خواه بپذیرید و خواه اعراض کنید، نتیجه آن عاید خودتان خواهد بود.
(92)
، ص: 163
صفحه 81 از 150
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 463
از خدا و از رسول او برید طاعت اندر امر و نهی از سرورید
پس کنید از ترك فرمانش حذر ور کنید اعراض ز امر مستقرّ
پس بدانید اینکه نبود بر رسول جز بلاغی در فروع و در اصول
(92)
، ص: 164
[سوره المائدة ( 5): آیه 93 ] .... ص : 164
اشاره
لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَ نُوا
( وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ( 93
ترجمه و شرح .... ص : 164
خداوند متعال در این آیه کریمه جواب بعضی از یاران پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را که میپرسیدند، تکلیف مسلمانانی
که قبل از نزول آیه تحریم شراب و قمار از دنیا رفتهاند و این دو عمل را ترك نکرده بودند، چه خواهد شد، داده و میفرماید:
بر کسانیکه ایمان آوردند و عمل شایسته نمودند در آنچه خوردهاند، یعنی قبل از نزول آیه تحریم شرب خمر کرده و یا از ممرّ قمار
معیشت نمودهاند گناهی بر آنها نیست و این در صورتی است که پرهیزکار باشند و ایمان آورده و کارهاي شایسته کرده باشند،
سپس پرهیز نموده و ایمان آورده باشند و علاوه بر تقوي احسان هم کرده باشند و خدا احسان کنندگان را دوست میدارد.
(93)
، ص: 165
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 165
نیست بر آن کو بایمان کرده رو باشد اعمالش به نزد حق نکو
هر گناهی ز آنچه خورده است از حرام گر نبوده مشرك او بر حق بنام
بلکه ثابت بوده در ایمان خود هم بر اعمال نیکو و احسان خود
مستمر پس گشته بر تقواي خویش راسخ اندر حرمت شرك و بدیش
مستمر پس در اطاعت و اتقی هم بود اعمال نیکیش بر ملا
حق که نیکو کاري و نیکی از اوست مرد نیکو کار را دارد بدوست
صفحه 82 از 150
اهل توحید و طریقت بالیقین کرده تحقیق اندر این آیه چنین
که بود عرفان و وصول سالکان بر مقام معرفت بعد العیان
هست احسان کشف از این عرفان که گفت بعد ایمان گوهري بنهفته سفت
، ص: 166
از پس ثم اتقوا و امنوا کرده اشعارت به ثمّ احسنوا
بعد از ایمان یعنی از عبد و ملوك بر شما فرض است عرفان و سلوك
کی رسد ایمان مؤمن بر کمال تا نیابد فعل و خلقش اعتدال
و ان میسرّ نیست جز با معرفت ز ان شود تکمیل افعال و صفت
(93)
، ص: 167
شأن نزول .... ص : 167
چون آیه تحریم شراب و قمار نازل گردید، صحابه عرض کردند: یا رسول اللّه در باره برادران ما که درگذشتند و یا در جنگ
شهید شدند و قبلا شرب خمر میکردند و از درآمد قمار نان میخوردند، چه میفرمائید؟
در جواب آنان آیه مورد بحث نازل گردید، و این شأن نزول بنا بقول ابن عباس و انس بن مالک و براء بن عازب و مجاهد و قتادة و
ضحّاك میباشد.
، ص: 168
توضیحات .... ص : 168
1) قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ. )
میان این آیه و آیهاي که پیش از آن ذکر شد، مناسبتی موجود است در آیه سابق سخن از رهبانیّت و مقام مقتضی آن بود که
ستایشی در حق آنان بشود. راهبان از زندگی دوري میگزینند و باندازهیی در خودداري از لذات آن پارسایی میکنند که بحرام
شمردن پارهیی از خوشیهاي زندگی میانجامد.
خداوند بر کسی ننوشته است که رهبانیّت انتخاب کند و این راهی است که پارهاي از ترسایان براي خود برگزیده و بآن خرسند
شدهاند و شاید در دوره معینّی از تاریخ دین مسیحی این کار وسیلهیی براي پرورش نفس و درست کردن آن بوده است، ولی این
قاعدهیی نیست که براي زندگی طبیعی سالم شایستگی داشته باشد، و بهمین جهت است که چون اسلام آمد، مردم را از آن
بازداشت و آن را حرام ساخت. پس مناسبت میان ذکر رهبانیّت در آیات گذشته و نهی از حرام کردن لذّات و خوشیهائی که خدا
حلال ساخته در این آیه مناسبت آشکاري است و هماهنگی در پی هم آمدن این آیات باین ترتیب معلوم میشود.
آنچه را خدا حلال ساخته پاکیزه است و آنچه حرام است خوب و پاکیزه نیست، پس هیچکس را نرسد که این طیّبات و لذاتی را
که خدا وسیله درست شدن زندگی ساخته بر خود ناروا و حرام شمارد، زیرا بینائی هیچ ، ص:
169
کس بر شخص خود و بر زندگی بیش از بینائی خداوند دانا و آگاه نیست که این چیزهاي پاکیزه را بر مردم روا داشته است.
صفحه 83 از 150
اگر خداوند در چیزي شري شناسد، بندگان خود را از آن نگاه میدارد و اگر نیکی را در آن بداند که مردم از چیزي دست
بازدارند، هرگز آن را مباح نمیکند. آنچه از مردم میخواهد آن است که در بهره برداري از چیزها اندازه نگاه دارند و از حدّ در
نگذرند، تا زمام کار از دستشان بیرون نرود و بر کالا و خواسته فرمانروا باشند، نه آنکه فرمانبر آن شوند و در این بهرهبرداري آزاد
باشند و بخواست و اراده خویش کار کنند، نه اینکه کار بجائی برسد که در لذائذ فرو روند و بنده و در فرمان آنها باشند و حدّ
فاصل میان خیر و شرّ در متاع و کالاي دنیا همین است.
حاصل آنکه همه چیز در حدّ خود ضروري است و مرد آن است که از تمام لذات و نعمات خداوندي بهرهمند شود، بشرط آنکه از
ممرّ مشروع تحصیل کند و در حدّ اعتدال و به ممرّ مشروع مصرف نماید و ناظر در این آیه کریمه ادراك میکند که دین مبین
اسلام نسبت بروح و جسد هر دو بنظر اعتبار و اعتدال مینگرد و بهمین جهت این امّت را امّت وسط قرار داد و چنانکه میدانیم بر
خود حرام کردن چیزهاي خوب و خویشتن را معذّب ساختن و بدن را بدرد و الم انداختن عبادتی بوده است که هنود و یونانیان
قدیم شعار خود ساخته بودند و اهل کتاب ویژه نصاري هم از آن تقلید نمودند، ولی اسلام آنچه دستور داده است، حدّ وسط است
و از ریاضت و عبادتی که روح و بدن را بعذاب اندازد مبرّي است و آنچه هم از سیره پیامبر گرامی ما معروف است، آن است که
هر چه پیش میآمد میخورد و گاهی لذیذترین خوراك مانند گوشت گوسفند و مرغ و طیور صرف میفرمود و أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 11 ، ص: 170
گاهی هم خوراك خشن مانند نان جو و نمک و زیت و سرکه داشت و پیشواي غنی و فقیر هر دو بوده و در مواقع انفاق بهر فقیر
بقدر حالش میبخشید که نه بخلی در کار باشد و نه اسراف.
2) کلمه لا تحرّموا در این آیه مبارکه مؤمنینی را از تحریم آنچه خداوند متعال حلال کرده نهی میکند و از اطلاق آن استفاده )
میشود، هیچ نوع شیء حلال را به هیچ وجهی نمیتوان حرام کرد و اگر کسی مرتکب این عمل شود، اضافه بر اینکه خویشتن و
دیگران را از منافع آن بیبهره نموده است، حلال خدا را هم حرام کرده که یک نوع عمل حرام و عامل آن مستوجب عذاب خدا
خواهد بود.
3) قوله تعالی: ما أَحَ لَّ اللَّهُ لَکُمْ، بیان علت منع است، زیرا بحکم خرد جواز صرف غذاي گوارا و هر گونه عمل مباح از جمله )
فطریّات بشر است و دیانتهاي آسمانی صرف آنها را تجویز نموده و دین اسلام که کاملترین ادیان آسمانی است و روش زندگی
فردي و خانوادگی و اجتماعی بشر را بطور کامل بیان میکند، با لحن شدیدي از تصرف در احکام و از بدعت در دین منع نموده
است و بعض غذاهاي گوارا و مباح را حرام بدانند و یا دیگران را از استفاده آنها منع نمایند، سبب خروج از دین معرفی نموده است
و نیز جمله وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ، در باره منع از بدعت در دین است و هر گونه تصرّف در احکام را دشمنی با
ساحت پروردگار و سرپیچی از دعوت پیامبر اسلام معرفی نموده و زیاده بر اینکه منافی با غرض از تشریح دین و انحراف از طریقه
مستقیم و از حکم خرد است، تشتت و تفرقه آن مسلمانان را نیز در بر خواهد داشت و جامعه را به رهبانیت و خود پرستی سوق
میدهد و از آن قبیل است پیمان و سوگند در باره ترك ، ص: 171
عمل مباح بطور دائم، تا چه رسد به این که عمل راجح و نیک بر خود تحریم کند که باطل و بیهوده است.
4) قوله تعالی: کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالًا طَیِّباً. )
اکل بقرینه سیاق عبارت از هر گونه تصرف است، چه بصورت خوردنی و در آشامیدنی و یا سایر تصرّفات و افعال مباح باشد که بر
حسب منطق دین و حکم خرد جایز و موافق طبع و مورد نیاز عمومی است.
آیه نیز بطور عقد اثباتی مفاد آیه گذشته را تأکید مینماید و از نظر امتنان تعبیر به رزق نموده، شاهد آن است که هر چه با طبع و
ساختمان بدن سازش دارد و آسایش انسان بآنها وابسته است، حلیّت و جواز استعمال آنها ذاتی و غیر قابل تغییر است و نمیتوان بر
صفحه 84 از 150
خود تحریم نمود و بطور دائم از آنها اعراض کرد، مانند استراحت و آرامیدن یا معاشرت با مردم.
تا آن زمان که وجدان تقوي در ضمیر آدمی جایگزین است، پاسبان بیداري وجود دارد که او را از تعدّي بازمیدارد و چنان
میکند که خوردن از چیز حلال پاکیزه لذیذ عاقبت نیکو داشته باشد و کار بطغیان و غفلت و فراموشی نکشد و روح انسان بافق
اعلی پیوستگی داشته باشد و همواره براي رسیدن بآن بکوشد.
اسلام از آن آمد تا توازن مطلق و تناسب کامل را میان تمام نیروهاي زندگی بشري برقرار سازد، چنان نیست که یکی از
نیازمندیهاي فطري بشري فراموش شود و نیرویی از نیروهاي آدمی فرو کوفته شود، بلکه هر چیز باید باندازه باشد و از جاده اعتدال
بیرون نرود، بهمین جهت است که اسلام بجنگ با رهبانیت برخاست، چه در این کار سرکوبی فطرت است و بیکار ماندن نیرو و
جلوگیري از بالیدن زندگی در صورتی که خدا چنان خواسته ، ص: 172
است که زندگی ببالد و پیوسته رشد کند.
خداوند متعال این زندگی را آفرید تا نموّ کند و تازه شود و از همین راه نمّو و تازه شدن راه ترقّی و پیشرفت براي آن فراهم آید.
رهبانیّت با روش زندگی بدان گونه که خدا براي آن خواسته مخالف است، چه رهبانیّت به بهانه مترقّی و تعالی روحی سیر زندگی
را در حدّ معینّی متوقف میسازد.
در زندگی اسلامی حسّ برتري طلبی و ترقّی روحی بر مسلمانان واجب است، ولی این کار باید بآسانی و سادگی و در حدود
توانائی صورت گیرد و اسلام با وسائل طبیعی آسان خود بدون آنکه فشار و سختی و مرارتی در کار باشد آدمی را به بلندترین
درجات میرساند.
5) قوله تعالی: لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ. )
سوگند یاد کردن بنام خدا پیمانی است که میان مسلمان و پروردگار او بسته میشود، براي اینکه کاري را بکند یا نکند، در آن
هنگامی که مسلمان نیت در سوگند بست و آن را ادا کرد، عقدي با خداي خود بسته است، و این قرار دادي که با خدا بسته
میشود، ناچار باید محترم شمرده شود و پاس آن را باید نگاه دارند و بیهوده چنین نکنند و از همین جهت که خداوند سوگندهاي
بیهوده و بیجهت را ناخوش دارد، گو اینکه از آنها درمیگذرد و چون غرض و نیّت در آنها موجود نیست، براي آنها کفارهئی
قرار نمیدهد. چون نیّت در سوگند بسته شده باشد و کسی آن سوگند را باطل کند، ناچار باید تاوان این عهد شکنی را بدهد و
کفاره همین تاوان است.
گزاردن کفّاره براي بازگرداندن اعتبار و آبروي عقدي است که شکسته شده و اعتراف به این که کاري صورت گرفته که نباید
چنان شده باشد، ، ص: 173
باین ترتیب قلب فرد مسلمان دوباره از راه اعتراف و توبه و کفّاره دادن به پروردگار خویش اتصال پیدا میکند.
هدف نخستین از دادن کفّاره برانگیختن ضمیر است باعتراف بگناه و پوزش خواستن و طلب مغفرت و فراهم آوردن حالت روحی
خاصّی که در آن آدمی خطاي خویش را احساس کند و مدتّی از زمان در سایه این احساس به سر برد.
کفّاره شکستن سوگند را خدا نیکی کردن بدرویشان یا خوراك و پوشاك یا آزاد کردن بنده یا سه روز روزه گرفتن براي کسیکه
بکفّارهاي دیگر توانا نباشد قرار داده است و آنچه در همه اشکال گوناگون کفّاره وجود دارد و همه را فرا میگیرد، این است که
آدمی با گزاردن هر یک آنها بخطاي خود پی میبرد و میفهمد که تاوان این خطا را بیکی از اشکال میدهد، خداوند از آن جهت
نیکی کردن در حق مردم را بر روزه گرفتن مقدم داشت تا همگان دریابند که نیکی کردن مردم بیکدیگر مایه خشنودي اوست و با
این وسیله میتوانند گناهان خود را بشویند و چون رابطه با خدا سستی پذیرد، از این راه آن را از نو استوار سازند و با این نظر چنان
مینماید که روزه داشتن بعنوان کفّاره باید سه روز پیاپی باشد، تا یک حالت وجدانی پیدا شود و مدتّی از زمان ادامه یابد و نفس
صفحه 85 از 150
آدمی سه روز متوالی در چنین حالتی بسر برد. البته براي سوگند شرائطی مقرر شده است:
1) التزام از صمیم قلب باشد و اگر فقط بزبان سوگند یاد کند، الزام آور نیست. )
2) سوگند فقط بنام پروردگار در باره عملی از نظر رعایت احترام مؤثر است، و اگر سایر مقدسات سوگند یاد کند، الزام آور )
نخواهد بود. ، ص: 174
3) هنگام انجام عمل باید قدرت داشته باشد و اگر از او قدرت سلب شود، الزام آور نیست. )
4) فقط براي عمل مباح و راجح میتوان سوگند یاد کرد. )
5) در باره ارتکاب جرم و یا ترك واجب التزام و سوگند بیهوده است. )
6) قوله تعالی: فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ. )
از این آیه استنباط میشود:
1) منظور از اطعام مسکینها این است که طعام بآنان تحویل دهند یا اینکه ایشان را دعوت کنند و غذا را جلو آنان بگذارند تا )
بخورند.
2) به هر نفر مسکین باید یک چارك طعام داد. )
3) منظور از کلمه اوسط یعنی حدّ وسط از لحاظ نوع غذا ( 4) اگر یک مسکین را ده روز هر روز یک مرتبه اطعام کنند کافی )
است.
5) مسکین بکسی گفته میشود که بتوان باو زکاة داد. )
6) حق این است که منظور از پوشاك مسکین یک نوع لباسی است که بتواند با آن نماز بخواند. )
7) برده زر خریدي که میخواهند آزاد کنند، باید مؤمن باشد. )
8) سه روز روزه باید پی در پی باشد. )
9) کفّاره مزبوره مربوط به شکستن سوگند است، در آینده و نه در گذشته. )
10 ) جایز نیست پرداختن کفّاره را بر شکستن قسم مقدم داشت. )
11 ) کفاره مزبوره در صورتی واجب میشود که انسان عمدا و ، ص: 175 )
اختیارا با سوگند خود مخالفت کند، ولی اگر نسیانا مخالفت نماید، کفّاره واجب نیست.
7) قوله تعالی: کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ. )
اسلام یگانه آئین آسمانی است که همه شئون روانی و جسمانی و نیازهاي اجتماعی و امور مالی را کاملا در نظر گرفته است و
احکام آن را بر اساس یکتا پرستی نهاده که در شئون زندگی مسلمانان شعار خدا پرستی آشکار گردد.
از جمله براي تأمین مصالح و انجام مقاصد عقلائی و اطمینان خاطر یکدیگر شعار خدا پرستی را بصورت سوگند بنام خدا تجویز
فرموده و آن را مانند گواه از جمله دلائل قرار داده است و یا براي اینکه حاجتمندي در تضرّع و اظهار حاجت خود به پیشگاه
باریتعالی ثبات و استقامت داشته باشد و خود را شایسته فضل و رحمت نماید، با ساحت پروردگار عهد و سوگند یاد میکند.
این است بیان آنچه شما را از خطا و لغزش باز میدارد و چون گرفتار شدید مایه دور کردن گناه و لغزش از شما میشود.
7) قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ. )
حکم خمر شامل هر چیز مست کننده میشود و حکم میسر، هر گونه برد و باخت و قماري را فرا میگیرد و هر چه سبب بدست
آمدن مالی از طریق حدس و تصادف است و بکار و تدبیر آدمی بسته نیست و به زندگی نتیجهیی نمیدهد و مصلحتی از مردم با
آن محقق نمیشود، در زیر کلمه میسر جمع میشود و انصاب عبارت از تبانی بوده است که چهار پایان أنوار العرفان فی تفسیر
صفحه 86 از 150
القرآن، ج 11 ، ص: 176
خوراکی خود را بر روي آن میکشتند و بخون جانور آن را آغشته میکردند و ازلام پیکانهایی بود که گوشت کشته را با آن میان
خود قسمت میکردند و هر کس بنا بر پیکانی که بهره او شده بود، سهمی از قربانی را میگرفت. این خود نوعی از قمار است و از
آن جهت مخصوصا نام آن آمده که از این راه براي اقدام کردن یا نکردن بکاري با آنها استخاره میکردند و چون کسی آهنگ
کاري داشت و پیکانی را بترتیب خاصی برمیداشت که اگر بر آن نوشته شده بود، آري بآن کار اقدام میکرد و اگر نوشته شده بود
(بد) آنکار را رها میکرد و اگر پیکان نانوشته بیرون میآمد، فال زدن را از سر میگرفت، و هر چه جز پیکان نیز که با آن چنین
کنند، حکم ازلام را دارد و پلیدي و از کار شیطان است. همه این محرمات در اینجا بمناسبت حکم حلال و حرام در کالا و خواسته
آمده است و سخن از خوردنی و نوشیدنی یا بازیی است که هر یک متاعی و خواستهاي است. در بیان حکمت حرام شدن میگوید
که: اینها پلیدي و ناپاکی و از کردار شیطان است و چون چنین است در زیر عنوان طیّبات و پاکیزهها در نمیآید و چنانکه دیدیم
پاکیزههاي زندگی تنها چیزهایی است که روا و حلال است.
قرآن در بیان حکمت حرام شدن این نکته را میافزاید که این چیزها اسباب کار شیطان است که با شراب و قمار میخواهد در میان
مسلمانان آتش دشمنی و کینه را بر افروزد و آنان را از یاد خدا و از نماز باز دارد. براي آنکه آشکار شود که خمر میسر میان مردم
دشمنی کین توزي میافکند، نیازمند شرح و تفصیل فراوان نیستیم، در قمار باختن سود و زیانی از راه تصادف حاصل میشود و
ناچار آنکه باخته بر کسی که برابر چشم او مالش را بنا بر تصادف از چنگش میرباید خشم و کینه پیدا میکند و شراب و خمر
، ص: 177
از آن جهت که سبب از دست رفتن عقل میشود و شهوت و هوس آدمی را تحریک میکند باعث آن میشود که شخص
شرابخوار اعتدال خود را از کف بدهد و شرابخوارگان با یکدیگر بدست و زبان درشتی بکنند و با هم دشمن شوند و اگر احیانا
احساسات پارهاي از مردم با نوشیدن شراب لطیفتر شود، این تصادفی است که در برابر حال اکثریّت اعتمادي بآن نشاید و اما اینکه
شراب و قمار آدمی را از ذکر خدا و نماز باز میدارد، چیزي است که کسی نمیتواند در آن شک کند، شراب آدمی را بفراموشی
میاندازد و بیخودي شخص قمارباز کمتر از بیخودي شرابخواره نیست و جهان شخص قمارباز مانند شخص شرابخواره است و از
سفره قمار و ساغر و ساقی تجاوز نمیکند.
و امّا انصاب یکی از رنگهاي گوناگون شرك بخداست، چه صاحبان قربانی بجاي آنکه بیاد خدا باشند، باین انصاب و بتان و
سنگها توجه میکنند و حتی اگر نام خدا را هم یاد کنند باز خود این عمل چنان است که آنان را از شرك رهائی نخواهد بخشید و
از لام همانگونه که دانستیم، چون براي قسمت کردن باشد گونهاي از قمار است و چون براي استخاره باشد، گونهاي از شرك
بخداست.
سبب مشترك حرام شدن این محرمّات همان است که پلیدي است و از عمل شیطان است و این پلیدي آن است که قلب را از پیوند
یگانه درستی که اسلام آن را اساس دانسته و پیوند با خداست منصرف میکند و تصور صحیح زندگی که همان تصور پیوستگی
کامل آن بخداست از نظر دور میشود.
9) قوله تعالی: فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. ، ص: 178 )
نظر به این که میگساري و هر یک از آن چهار عمل سبب اختلال نظام است و صحنهاي است که نیرنگهاي شیطانی را نشان میدهد
و شرابخوار و قمارباز و مانند آن دو را مثالی از شیطان بلکه ابلیس معرفی مینماید، بدین جهت خردمند از آنها بر حذر بوده و بر
کنار خواهد رفت، فقط امید فلاح و رستگاري براي کسانی خواهد بود که از آنها اجتناب کنند. ضمنا حرمت خمر و میسر و انصاب
و ازلام از چهار جهت این آیه استفاده میشود:
صفحه 87 از 150
1) اینکه خداوند متعال آنها را به رجس که بمعناي نجس است وصف نموده و شیء نجس هم بدون اختلاف حرام است. )
2) خدا نسبت این اعمال را به شیطان داده و عمل شیطان در نظر خدا مبغوض و حرام است. )
3) کلمه فاجتنبوه امر است و امر از براي وجوب میباشد. )
4) رستگار شدن انسان موقوف باجتناب از آنها خواهد بود. )
5) خمر را مقارن با انصاب و ازلام نموده و میدانیم که این دو از اعمال دوره شرك و جاهلیّت و خرافات بتپرستی بوده است. )
10 ) قوله تعالی: إِنَّما یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ. )
خطر خمر و میسر و زیان آنها هم اجتماعی است و هم دینی، امّا خطر اجتماعی آنها دشمنی و کینه توزي است که در بین اشخاص
تولید میکند و جمع آنها را پراکنده و سیادت و بزرگ منشی جماعت را منهدم میسازد و حال آنکه جدّا اسلام خواهان اخوّت و
اتّحاد و تضامن شماست، و میکوشد که اسباب شقاق از بین شما برود و موجبات نزاع برطرف گردد، از خمر عجب نیست که چنین
کند، زیرا نوشیدن آن عقل را میبرد و آن را ، ص: 179
میپوشاند و عقل است که ادراك قواعد شرع و عرف را میکند و آن قواعد ما را از شرور باز میدارد و جلو گیر ما از وقوع در شرّ
است و چون عقل ضایع و مستور شد شهوات آدمی بروز میکند و طبیعت حیوانی بهر کار پستی آدمی را وا میدارد و کثیفترین
اعمال از او ناشی میگردد.
همچنین قماربازي و برد و باختی که بدون انجام عملی و تجارتی حاصل میگردد، انگیزهاي بزرگی براي دشمنی و کینه در نهاد
بازنده زیان برده است، مضافا به تباهی که این دو عمل زشت نسبت به شخصیّت آدمی سبب میشود و صحّت و سلامت شخص را
بخطر میاندازد و در غرقاب رذائل سرنگون میسازد، موضوعی است که هیچ عاقلی منکر آن نخواهد شد و لذا محتاج بنصّ هم
نخواهد بود و از ناحیه مال و دارائی هم همه کس دیده و شنیده است که از آنها چه خانهها بخرابی افتاده و خانمانها بر باد رفته و
دارائیها بزوال پیوسته است.
و امّا خطر دینی شرب و قمار چگونه است؟ بسی واضح است که هر دو مانع از یاد خدا میشوند و یاد خدا که موجب جلاء و تزکیه
قلوب است و سبب تطهیر و هدایت نفوس میباشد، براي شارب خمر و قمارباز فراهم نیست و آن دو نمازي را که ستون دین است،
مانع میشوند، زیرا شخص مست را نه عقلی است و نه قلبی و لذا چگونه ممکن است براه خیر برود و بنماز برخیزد.
و قمارباز ساعاتی را ببازي مینشیند و شب او بروز و روز او بشب وصل میشود و نمیداند در اطراف او چه میگذرد و حتی از
خود هم بیخبر است، بلکه خانه و زن و فرزند را هم از یاد برده است، بورق مشغول است و خانهاش در آتش میسوزد و اهل و
عیالش از مردم خارج استمداد ، ص: 180
میکنند، چنین کس کی در فکر نماز است و بر فرض هم که نماز کند کجا او را روح و دلی است که متوجه باشد.
11 ) قوله تعالی: فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ. )
خطاب تهدید آمیز بافراد مبتذل است که چگونه از این اعمال پلید و شعار کفر اجتناب نمیکنید با اینکه مکرّر در آیات قرانی در
باره میگساري نهی اکید شده و نیرنگ شیطانی معرفی شده است.
از نظر اینکه بدان وسیله عداوت و دشمنی خود شما را با سلسله بشر بکار میبرد، و رفتاري بس نکبت بار است، در اثر اینکه اختلال
نظم زندگی فرد و اجتماع و فساد نسل و جنایتها در محور آن دو دور میزند و در هیچ یک از گناهان این چنین ضررهاي همه
جانبهئی در بر ندارند. زیرا میزان حسن هر عمل و یا قبح آن و همچنین میزان طاعت و صدق جنایت بلحاظ آثاري است که در روان
انسانی از انقیاد و یا تمرّد و نیز در خارج از صلاح و یا فساد بجا میگذارد و در آیه تصریح نموده است به این که شرابخواري و
قمار مبارزه با دستگاه توحید است که ریشه هر رذیله خلقی و فساد اجتماع میباشد. و نیز استفاده میشود که در سایر دیانتهاي
صفحه 88 از 150
آسمانی نیز از شرب خمر منع اکید شده و رفتاري شرك آمیز نامیده شده است که شعار خدا پرستی بر اجتناب از آن استوار است.
قوله تعالی: وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ احْذَرُوا.
در این آیه تهدید ریشه داري است، زیرا مردم در آن حال که نافرمانی میکنند به هیچکس جز خود زیان نمیرساند، پس نباید این
نافرمانی را به پندار خود لجباز با پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تصور کند، زیرا پیامبر کاري جز رساندن پیام ندارد و چون
پیام را رساند، وظیفه خویش را انجام داده و دیگر ، ص: 181
کاري بدست او نیست و کار را به پروردگار خویش باز گردانده است که بر همه بندگان خود تسلط دارد و میتواند نافرمانان را
کیفر دهد، پس هر که بخواهد با معصیت و نافرمانی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به خشم آرد، باید بداند که با این راه
کاري از دست وي ساخته نیست و کار کار پیامبر نیست، بلکه کار خداست و پیامبر اکرم را چه زیان که نافرمانی روي گرداند و
پشت کند، زیرا او کار خود کرده و پس از رسانیدن پیام همه کار بدست خدا است. لذا میفرماید: اگر در این باره از اطاعت
پروردگار و از پیامبر تمرّد کنید نه تنها با حکمی از احکام اسلام مخالفت نموده که توبه و تدارك پذیر باشد، زیرا وظیفه رسول
گرامی فقط تبلیغ وظائف عملی و اعلام حدود و مرز ایمان است.
بلکه با ساحت پروردگار بمبارزه برخاسته و با مقام کبریائی او عناد ورزیدهاید و محتمل است تکرار جمله (و اطیعوا) باین نکته
اشاره باشد که فقط مخالفت عملی از احکام اسلام نیست که تدارك پذیر باشد، بلکه بمنزله ارتداد و انکار دین اسلام است.
13 ) قوله تعالی: لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا. )
براي تکرار اتقاء در این آیه علماء تفسیر را اقوال مختلفی است مجمع البیان مینویسد: اتّقاء اول پرهیز از شراب است، قبل از تحریم
و اتّقاء دوّم دوام و مستمّر بودن بر این عمل پرهیز است و اتّقاء سوم پرهیز از جمیع معاصی است با ضمیمه کردن احسان و نیکو
کاري و بجاي آوردن نوافل و مستحبات.
و بقول دیگر اتّقاء اول پرهیز از معاصی عقلیه است، یعنی ایمان ، ص: 182
بخداوند متعال و ایمان بآنچه خداوند تعالی ایمان بآن را واجب فرموده است. و ایمان بقبح عقلی معاصی و وجوب اجتناب از آنها و
اتقاء ثانی اتّقاء از گناهان سمعیّۀ نقلیۀ است، یعنی ایمان بقبح آنها بنا بر آنچه امر شده و وجوب اجتناب از آنها تأکید شده است و
اتّقاء ثالث مختص بمظالم عباد و پرهیز از تعدي بغیر و آنچه مبتنی بر ظلم و فساد است، بدلیل آنکه احسان در دنباله آن ذکر شده
است، و مرحوم فیض در تفسیر صافی علاوه بر آنکه این قول را تأیید میکند، ضمنا براي افاده بیشتري میفرماید:
چون براي ایمان و تقوي درجاتی است، بعید نیست که تکرار دو لفظ ایمان و تقوي اشاره باین درجات باشد، پس هر کس که در
اعلی درجه ایمان باشد جوهر روحش با صفاتر باشد، با تقويتر است و هر کس با تقويتر باشد، عبادتش خالصتر و طاهرتر خواهد
بود و هر کس چنین باشد، بخدا نزدیکتر است و هر عبادتی که پایه و اساس آن بر تقوي نباشد، هباء منثورا است.
، ص: 183
روایات .... ص : 183
1) ابن ابی عمیر از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما )
أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ، در حق امیر المؤمنین علی علیه السّلام و بلال و عثمان بن مظعون نازل شده، زیرا امیر المؤمنین علی علیه السّلام قسم
خورده بود، شبها را نخوابد و به عبادت مشغول شود و بلال قسم خورده بود که روزها همیشه روزه بدارد و عثمان بن مظعون قسم
خورده بود که با عیال خود همبستر نشود.
روزي زن عثمان بدیدن عایشه رفته بود و او زن بسیار زیبایی بود، عایشه چون او را ساده و بیآرایش دید، گفت: چرا چنین ساده و
صفحه 89 از 150
بیغازة هستی؟
جواب داد براي که خود را زینت کنم، بخدا قسم شوهرم لباس زهد پوشیده و رهبانیّت اختیار کرده و قسم خورده که با من نزدیکی
نکند.
چون پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بخانه آمد، عایشه قضیّه عثمان را بعرض پیغمبر رسانید. پیغمبر اکرم فورا بمسجد
تشریف برده و منادي مردم را به مسجد دعوت نمود. همین که اجتماع کردند، پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خطبه قرائت
فرمود و پس از حمد و ثناي اللهی فرمود: چرا بعضی از شما چیزهاي طیّب و حلال را بر خود حرام نمودهاید، من که پیامبر شما
هستم شبها را میخوابم و با زنم مباشرت میکنم و بیشتر روزهاي غیر رمضان را افطار میکنم، هر که از روش و سنت من اعراض
نماید، از من نیست.
آنها گفتند: اي رسول خدا! ما قسم خوردهایم، سپس خداوند متعال آیه لا یُؤاخِ ذُکُمُ اللَّهُ را نازل فرمودند. أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 11 ، ص: 184
2) عیاشی از زرارة روایت کرده، گفت: از امام جعفر صادق صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کفّاره قسم را سؤال کردم. فرمود: فقیر و )
بینوا را از کدام دو مدّ از طعام باید داد، با خورش که اعلاي آن گوشت است و ادنایش زیتون و سرکه میباشد یا هر کدام از آن
ده نفر را دو تکه لباس بدهد و اگر بضاعتی نداشت، باید سه روز متوالی روزه بگیرد.
3) عیاشی از ابراهیم عبد الحمید روایت کرده که گفت از امام موسی بن جعفر علیه السّلام سؤال کردم: آیا میتوانم کفّاره را بیک )
نفر بدهم؟ فرمود: خیر باید به ده نفر عطا کنی. عرض کردم: میتوانم به اقربا و خویشان خود بدهم.
فرمود: آري. گفتم: بضعفاء از زنانی که غیر شیعه هستند، میتوانم عطا کنم؟
حضرت فرمود: آري. ولی اگر بدوستان ما بدهی بهتر است و من بیشتر دوست دارم.
4) علی بن ابراهیم از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: هر چیزي که مستی آورد، خمر است و هر )
چیزي که زیاد آن سکر و مستی آورد کم آن هم حرام میباشد.
5) شیخ در تهذیب از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: بشارب خمر باید حد بزنند چه کم )
آشامیده باشد، چه زیاد و فرمود: قدامۀ بن مظعون را که شراب آشامیده بود، نزد عمر آوردند و پس از گواهی شهود، عمر از امیر
المؤمنین علیه السّلام کسب نظر نمود. امیر المؤمنین فرمود که هشتاد تازیانه بر او بزنند.
قدامۀ گفت: یا علی بر من نیاید حدّ زده شود، چون من از اهل این آیه میباشم که میفرماید:
لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا، ، ص: 185
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: تو اهل این آیه نیستی. اهل این آیه و طعام که بیان شده، مؤمنینی هستند که عمل نیکو داشته و
طعام حلال میخورند، نه حرام و شارب خمر نمیداند چه میخورد و چه میآشامد. او را هشتاد تازیانه بزنید و زدند.
6) عیاشی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هر )
مسکري را حرام نموده است و اگر شارب خمري را حضور آن حضرت میآوردند، او را حد میزدند و اگر باز میآشامید، براي
دومین مرتبه هم حدّ میزدند و براي دفعه سوم شارب خمر را بقتل میرسانید و میفرمود: هر چه مستی آورد، زیاد و یا کم
آشامیدن آن نیز حرام است.
7) طبرسی از بعض صحابه روایت کرده که گفتند: وقتی آیه حرمت شراب نازل شد، جمعی از اصحاب حضور پیغمبر اکرم علیه )
السّلام عرض کردند: اي رسول خدا پس چه میفرمائید، در حق برادران مسلمان ما که شراب نوشیدند و از دار دنیا رفتهاند، خداوند
این آیه را نازل فرمود:
صفحه 90 از 150
لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا، یعنی:
بر آنهائی که ایمان آورده و نیکو کار شدند، گناهی نیست در آنچه خوردهاند، و این منافات ندارد که شراب در مذهب یهود و
نصاري پیش از اسلام حرام بوده است. زیرا حجاز و اهل مکّه بر مذهب یهود و نصاري نبودند تا پیش از نزول آیه حرمت شراب،
شرب خمر ننموده باشند.
8) امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند: منظور از جمله لا یُؤاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمانِکُمْ، سوگند است که کسی بدون قصد و )
طبق عادتی که دارد بگوید: بلی و اللّه- لا و اللّه. ، ص: 186
9) کافی و تهذیب از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: پروردگار پیامبري را بسوي مردم اعزام )
نفرموده، جز آنکه از جمله احکام او حرمت شرب خمر بوده و براي همیشه شرابخواري حرام بوده است، بلکه پروردگار احکام و
وظایف را بتدریج بمردم تکلیف نموده.
10 ) مجمع البیان از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند: شخص دائم الخمر بتپرست است. از همین )
جا استفاده میشود که نه تنها خوردن شراب حرام است، بلکه خرید و فروش و سایر تصرفات نیز حرام است.
، ص: 187
تجزیه و ترکیب .... ص : 187
قوله تعالی: لا تَعْتَدُوا اي لا تتعدوا حدود اللّه، یعنی از حدودي که خدا براي شما رسم و تعیین فرموده است، تجاوز نکنید.
قوله تعالی: وَ لکِنْ یُؤاخِ ذُکُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَیْمانَ، اگر ما در کلمه بما موصله باشد، یعنی بالذي عقدتم و اگر مصدریه باشد، یعنی
بعقدکم یا بتعقیدکم یا بمعاقدتکم بنا به عقیده عطا مقصود این است که: چیزي را نیست و بر آن سوگند یاد کنند، ولی بنظر مجاهد
یعنی مقصود تصمیم گرفتن است و ضمیر کلمه کفّارته در این آیه بر کلمه بما برمیگردد.
قوله تعالی: فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ- هاء در فاجتنبوه راجع بعمل شیطان است و تقدیرش چنین است: فاجتنبوا عمل الشیطان و ممکن
است، برگشت کلمه هاء به رجس باشد و رجس شرب خمر و تعاطی قمار و مذکورات بعد از آنهاست.
کلمه من عمل الشّیطان متعلق بمحذوف و صفت کلمه رجس است و کلمه فی الخمر و المیسر متعلق به کلمه یوقع میباشد.
، ص: